یامین خوش سرشت
باسلام خدمت استاد گرامي و همه همكاران عزيز
راستش بعد از ارسال ايميل اول استاد، با خودم خيلي كلنجار رفتم كه چه بنويسم و چگونه بنويسم. متن ادبي ، شعر حماسي ، سرود و…… هر چه گشتم چيزي پيدا نكردم كه در وصف اين مقال بگنجد. موضوع درس اينقدر جالب بوده كه نياز به عيب و ايراد گرفتن از سرفصل هاي مطرح شده در كلاس نداشته باشد. از تسلط استاد در كنترل كلاس كه جاي حرف ندارد و شاهد ان هم تعداد بستني هاي خورده شده !
روش تدريس هم اينقدر متفاوت و نوين نسبت به كلاسهاي آموزشي بوده كه حرفي براي گفتن در اين زمينه هم پيدا نكردم. لذا ضمن تشكر مجدد از استاد بابت زحمات كشيده شده در دوره و تشكر از همكاران و هم دوره اي ها به خاطر بستني هايي كه دادند و ما خورديم و بخاطر خاطره شيريني كه از خود در ذهن ما جاي گذاشتند به دو جمله ذيل بسنده مي كنم: درس معلم ار بود زمزمه محبتي جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را
(به ياد روزهاي جمعه و روزهاي تعطيل )
جور استاد به ز مهر پدر (بخاطر اضطرابي كه براي يادگيري بهتر در ما ايجاد كردند)
به اميد ديدار